شوالیه ای بزرگ از طرف یک ساحره ، ماموریت می یابد تا سه عنصر قدرتمند در دنیا یعنی یک جام ، یک طلسم و یک شمشیر را پیدا کرده و با متحد کند ...
فیلم داستانی خیالیست درباره اتفاقاتی که پس از پیروزی هیتلر در جنگ به وقوع خواهند پیوست. سال 1960 بوده و جنایتکاران جنگی آلمان رازی را با خود حفظ می کنند. هیتلر می خواهد با رئیس جمهور آمریکا درباره صلح مذاکره کند. یک روزنامه نگار آمریکایی و یک پلیس جنائی آلمانی وارد نقشه ای برای نابودی مدارک قتل عام می شوند...
یک کهنه سرباز آمریکایی بعد از نجات دادن یک مرد از مهاجمان در یک حادثه اتوبوس شهری تبدیل به یک قهرمان محلی شده است، تصمصم می گیرد بعد از اینکه یکی از بهترین دوستانش به قتل رسیده و پلیس کمترین توجهی برای حل این جنایت نشان نداد دست به کاری بزند...
متیو در پاریس زندگی میکند و آلیس در یک شهر ساحلی کوچک. آنها رابطه‌ای کوتاه با یکدیگر دارند و سپس هر کدام مسیر خود را دنبال می‌کنند. متیو برای رهایی از غم و اندوه خود به یک مرکز آب درمانی می‌رود و در آنجا به طور اتفاقی آلیس را دوباره می‌بیند.
یک اسکی‌باز قهرمان محلی و یک استاد دم‌کردن آبجو در ایالت ورمونت، با وجود عدم تناسب ظاهری، برای نجات کسب‌وکار خانوادگی زن اسکی‌باز تا کریسمس، با یکدیگر همکاری می‌کنند تا یک آبجو میکرو فصلی تولید کنند.
این فیلم آغاز یک چندگانه فیلمهای وسترن در مورد اتفاقات پیش و بعد از جنگ داخلی امریکا در غرب وحشی می باشد...
اولگا و ماکس 15 سال اختلاف دارند. اولگا یک زن موفق با موقعیت تثبیت شده، مادر یک زن جوان بالغ است، ماکس یک مرد جوان جذاب می باشد که وقف لذت بردن از زندگی است.
یک نمایشنامه نویس جوان به همراه همسرش در یک مهمانی شام به میزبانی نخبگان ثروتمند و فرهنگی شرکت می کنند که قول داده اند آخرین نمایشنامه نویسنده را بر روی صحنه ببرند، اما در حقیقت نقشه های تیره تری برای این زوج دارند و …
در یک صبح بارانی، ایم سو وون به سمت مدرسه ش حرکت میکند ، پدرش در یک کارخانه ی محلی کار میکنده و مادرش در مغازه ی طبقه ی پایین خانه شان مشغول کار است . چند ساعت بعد، پدر سو وون تماسی از دفتر پلیس دریافت میکند که به دخترش حمله شده است. آیا آن ها پس از این اتفاق وحشتناک قادر خواهند بود که دوباره زندگی ای شاد مثل گذشته داشته باشند؟
«والي» نابينا (پراير) و «ديو» ناشنوا (وايلدر) به اتهام قتل مردي شياد دستگير مي شوند. اين دو تصميم مي گيرند که از پاسگاه پليس فرار کنند و خود قاتل واقعي را به دام بيندازند...
